هیدن لایت مو
هیدن لایت مو : که طفره رفت، فرار کرد و فریاد زد: "ببین کجا هدفت می کنی!" با صدایی دردناک و غمگین در خیابان پنجاهم، گروهی از مردان در پیادهروی بسیار سفید، مقابل ساختمانی بسیار سفید، برگشتند و به دنبالشان خیره شدند و فریاد زدند: "یه مهمونی بچه ها!" در خیابان چهل و نهم پیتر به دین برگشت. او با قاطعیت گفت: "صبح زیبا." "احتمالا هست." "برو صبحانه بیار، هی؟" دین موافقت کرد.
رنگ مو : صدای بلندش از صدای تق تق رستوران بلند شد و گارسونی با عجله آمد. "تو باید ساکت تر باشی!" او فریاد زد: "آن شخص مست است." "او به ما توهین می کند." متهم اصرار کرد: آها، گوردی. "من به شما چه گفتم." رو به پیشخدمت کرد. «گوردی و من دوستان. داشتم سعی می کردم به او کمک کنم، اینطور نیست.
هیدن لایت مو
هیدن لایت مو : او به گونه ای شروع کرد که گویی از او خواسته شده بود تا با برخی اختلافات کوچک بین کودکان برخورد کند. "این همه مشکل چیست؟" جواهر با تندی گفت: "تو دوستت را ببر." او ما را اذیت می کند. "در چیست؟